طنین
ساعت 10:3 صبح شنبه 86/9/10 زندگی جریان دارد پیش میرود و اگر بمانی باخته ای مانند یک مسابقه مانند یک رقابت زندگی یعنی رقابت رقابتی به ظاهر سالم که همه ی ما نا خواسته واردش شدیم و اگر بخواهیم خارج شویم نا خواسته نمی خواهیم پول مارا جذب میکند پاداش پیروزی در مسابقه همه ی تلاش ها برای پیروزی می شود تا پاداشی حاصل آید تا سرمایه بالا رود و با سرمایه ی خود قدرت بدست آوریم و با قدرت خود پیروزی و باز دوباره پاداش مانند دیگر چرخه ها تکراری پوسیده قدیمی کهنه و این یعنی طمع ننگی زیبا که همه خود را از داشتن آن پاک می دانند ولی دارند حتی خود من دوروغ تا کی ؟؟؟؟ ¤ نویسنده: مجتبی جباری
ساعت 6:33 عصر چهارشنبه 86/9/7 سه شنبه ?? مرداد ???? با یک باد شروع می شود. با هوس آب. با طمع خاک. و با همت ساقه خاک طماع را میشکافد. آب هوسباز را می بلعد و در مقابل باد می ایستد رشد می کند. بلند می شود . رنگ می گیرد. بو می گیرد به او رشک می ورزند نیاز به محافظت دارد تن خود را با خار ایمن می کند و باز هم مغرور به رشد خود ادامه می دهد مغرور گلبرگ های خود را باز میکند و به وسیله ی طنین باد آنها را می رقصاند زیبا تر از خود نمی بیند و باز هم مغرور تر می شود آنقدر مغرور که دنیا را نمی بیند دنیا از بی توجهی این زیبا دلگیر می شود آب و هوا و خاک خود را از او می گیرد و مغرور میمیرد غرورش او را می کشد طی چند روز چه عمر کوتاهی ¤ نویسنده: مجتبی جباری
3 لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|
خانه
:: بازدید امروز ::
:: بازدید دیروز ::
:: کل بازدیدها ::
:: درباره من ::
:: لینک به وبلاگ ::
:: اوقات شرعی ::
:: خبرنامه وبلاگ ::
|